قدس آنلاین: الف: هر جنگی ادبیات خاص خودش را دارد، سایه، لحن و طنین خودش را. ادبیات جنگ است که چیستی یک جنگ را نشان میدهد، جایی که از نگاه آمارها، نقشهها و حرکتهای استراتژیک و تاکتیکهای نظامی مغفولمانده است، یعنی «انسان و اندوه رؤیاهای به یغما رفتهاش». ادبیات جنگ یک فرصت برای بازتاب انسانی رنجی است که کمتر دیده شده است، واکاوی روحهایی است که یکباره در بزنگاه جنگ گرفتار آمدهاند. طبیعی است که خاطره و واگویههای هر جنگ برای بخش اعظمی از مردم یادآور روزهای دردآوری باشد که دیگر وجود ندارد.
در همه جای دنیا خاطرات جنگ نیروی محرکهای قوی برای پرداختن به ادبیاتجنگ است. پیتر جکسون، خالق معروف سهگانه فیلمهای اربابحلقهها براساس همان خاطرات به جامانده از سربازان جنگ جهانی اول مستند دیدنی« آنها پیر نخواهند شد » را ساخت که بیش از هر چیز از خاطرات دست اول سربازان خط مقدم جنگ الهام گرفته بود. در واقع این خاطرات بکر و احتمالاً شنیده نشده یا کمتر شنیده شده بود که به مستند جنجالی جکسون قدرت داد یا وقتی سام مندس با تکیه بر خاطرات پدربزرگش گوشهای از جنگ جهانی اول را در حماسه تقدیر شده « 1917 » بازتاب داد، بیش از هر چیز جایگاه و نقش خاطرات جنگ را گوشزد کرد.
ب: در ادبیاتجنگ جایگاه خاطره و داستان کاملاً مشخص است. در اینجا خاطره همان نیروی عظیمی است که فقدانش اصالت داستانگویی را به خطر میاندازد، از این منظر خاطره نقطه ابتدایی برای رسیدن ادبیات داستانی جنگ است. این خاطرات جنگی هستند که دامنه وسیعتر و بزرگتری نسبت به داستانهای جنگی دارند و طبیعی است در همه جای دنیا خاطرات جنگ پیشقراول ادبیاتجنگ محسوب میشوند. در واقع این نویسندگان مختلف هستند که قهرمانهای خودشان را از دل حوادث گوناگون بیرون میکشند و به مخاطب عرضه میکنند. معمولاً با گذشت سالها از واقعه جنگ، ادبیات داستانی جنگ امکان جلوهگری مییابد. ادبیات داستانی جنگ برخلاف هنرهای دیگر مثل عکاسی، موسیقی، نقاشی و حتی شعر، هنر بطئی و بسیار دیررسی است. کارهای مطرح داستانی جنگ در دنیا معمولاً مدتها پس از خاتمه جنگ نوشته شدهاند. بخشی از چرایی این موضوع به این مهم برمیگردد که خاطرات جنگ، جوانب مختلف آن، شخصیتها، حوادث و ... با گذشت زمان بسیار صیقل یافته، رشد یافته و بیش از پیش ابعاد گوناگون آن مکشوف میشود .
به این دلیل است که داستانهای خوب جنگی معمولاً با گذشت سالها پس از جنگ توسط خالقانشان پدید میآیند، به نظر میرسد اینکه در حال حاضر حجم آثاری که معطوف به خاطرهنگاری جنگی هستند نسبت به آثار داستانی جنگ بیشتر است، روندی کاملاً طبیعی است.
ج: با این وجود همیشه میشود این پرسش را طرح کرد که چرا ادبیات داستانی جنگ ما آن چنان که متوقع هستیم عرضاندام نکرده است؟
برای این موضوع میتوان دلایل بسیاری را مطرح کرد، اما شاید یکی از عمده دلایل آن به سابقه داستاننویسی در کشور ما و اندازه استقبال مخاطب ایرانی از این محصول فرهنگی برگردد. واقعیت این است وقتی خود کتاب در جامعه ما چندان جدی نیست و هنوز وارد سبد نیازهای خانواده ایرانی نشده است، توقع اینکه ادبیات داستانی جنگ چیزی ورای این مسائل باشد، چندان منطقی نیست. اگرچه در طول این سالها تلاشهایی برای خلق آثار خوب و متفاوت در این حوزه صورت گرفته، ولی واقعیت این است که سیر حوادث جامعه به گونهای بوده که بسیاری از مسائل فرهنگی را به شکل غریبی به حاشیه برده است. خوب است مسئولان یک بار هم موضوع را از این زاویه نگاه کنند.
نظر شما